چرا شهاب حسینی با دیدن دختربچه در اداره پلیس متحول میشود؟ | ماجرای قتل عجیب دختر نوجوان و خوانخواهی پدرش
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۱۶۸۷
همشهری آنلاین- جواد موسوی: ظاهراً قراری بین برادران محمودی (جمشید و نوید) وجود دارد که آثاری را که در سینما، تلویزیون و حالا شبکه نمایش خانگی میسازند، یکی در میان کارگردانی کنند. البته اینکه ۳عنصر اصلی (نویسنده فیلمنامه، کارگردان و تهیهکننده) این دو نفر هستند، میتوان به آثار آنها لقب ساخته برادران محمودی هم داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نکته دیگر درباره این دو برادرِ اصالتاً افغانستانی و بزرگشده در ایران این است که همه فیلمهایشان به مهاجران افغانستانی در ایران و معضلات و مشکلاتشان ارتباط دارد - به استثنای فیلم اپیزودیک هفتونیم که بخشهایی به زنهای ایرانی و بخشهایی به زنهای افغانستانی تعلق دارد - اما وقتی به سراغ مجموعهسازی میروند اثرشان درباره ایرانیها و معضلات و مشکلاتشان است. برادران پرکار محمودی که بیشتر کارهایشان مورد توجه واقع شده و جز مردن در آب مطهر هیچکدام بازخورد منفی نداشتند، این بار در اثری پربازیگر، قصه پرغصه پدری دلشکسته را روایت میکنند که جز دیدار و همراهی دخترش هیچ نمیخواهد.
پوست شیر درباره نعیم است که پس از ۱۵ سال از زندان آزاد شده و بهدنبال دیدار با دخترش ساحل است. ساحل ابتدا پدر را از خود میراند اما در نهایت به دیدار پدر میرود و دوتایی به شمال سفر میکنند. در راه بازگشت از شمال، نعیم را بیهوش میکنند، دخترش را میدزدند و او را میکشند. نعیم که از تلاش پلیس برای به دامانداختن قاتل راضی نیست، خودش - با همراهی دوستش رضا پروانه - بهدنبال قاتل میافتد...
برادران محمودی برای اولینبار در آثارشان به سراغ قصهای معمایی-جنایی رفتهاند و برخلاف مجموعه مشابه در حال پخش در شبکه نمایش خانگی - «خون سرد» - تماشاگر قدم به قدم با پلیس جلو میرود و سعی میکند حدسهایی درباره قاتل بزند. حتی مخاطب در جاهایی به رضا یا نعیم هم شک میکند. البته با توجه به اینکه ماجرا پس از پایان قسمت هشتم به پایان رسید - در واقع رها شد - و این قسمت بهعنوان پایان فصل اول ارائه شده، نمیتوان با قاطعیت درباره موفقیت یا عدمموفقیت پوست شیر صحبت کرد.
پایان پادرهوادر واقع مجموعهای که بسیار درخشان آغاز میشود و فراز و فرود مناسبی دارد، پادرهوا رها میشود. حتی برخی به جای پایان فصل اول، از پایان نیمفصل اول این مجموعه گفتند. جالبتر اینکه نام بازیگرانی همچون آناهیتا افشار، احسان امانی، علیرضا استادی، رؤیا جاویدنیا و... در تیتراژ میآید اما تا پایان فصل اول شاهد حضور هیچکدام از آنها نیستیم. پایان قسمت هشتم بهعنوان پایان یک قسمت بسیار مناسب است اما نه بهعنوان پایان یک فصل. چون نهتنها قاتل مشخص نمیشود که بهنام بهعنوان مظنون اصلی تنها انگیزه مالی دارد و ممکن است فقط مجری قتل باشد.
بنابراین اصلاً مهم نیست نعیم او را میکشد یا نه، جلوی نعیم را میگیرند یا نه و یا نعیم از به قتل رساندن او پشیمان میشود. چون پیشتر سرگرد محب مشکات پیش او اعتراف کرده که یک لحظه تا قتل قاتل دخترش بیشتر فاصله نداشته و پشیمان شده و ممکن است این اتفاق برای نعیم هم بیفتد.
از انگیزهها گفتم، شاید بد نباشد اشاره کنم که انگیزههای نعیم در پیگیری شخصی ماجرا قابلباور است اما انگیزه بازگشت مشکات به شغلش خیلی نمایشی است. اینکه او پس از اصرار فراوان همکارش حاضر به دیدار با مافوقش میشود - آن هم فقط برای تقدیم استعفایش - و وقتی با صحنه درگیری در آگاهی و پناهآوردن دختر کوچکی - شاید همسنوسال دختر درگذشتهاش - به او، تصمیم میگیرد به شغلش بازگردد، بهخودی خود ایرادی ندارد اما نحوه نمایش این صحنه بسیار چیدهشده و گلدرشت است. مادر و دختری به اداره آگاهی مراجعه میکنند. مادر قصد ورود به اتاقی را دارد و از دخترش میخواهد بیرون منتظر بماند.
مشکات از دور برای این دختر دست تکان میدهد و دختر هم همین کار را میکند. در ادامه شاهد درگیری در راهروی آگاهی هستیم که باز هم چیز عجیبی نیست اما اینکه پس از این همه سروصدا از اتاقی که مادر دختر واردش شده کسی، بهخصوص خود مادر، بیرون نمیآید عجیب است. آیا مادر صداها را نشنیده؟ آیا نگران دخترش نشده؟ از همه غیرواقعیتر حرکت دختر گریان به سمت مردی است که چند لحظه پیش او را دیده و فقط دستی برای هم تکان دادهاند. حتی رفتارهای بهزاد (ناپدری ساحل) پس از مرگ او قابلدرک نیست. البته با توجه به اینکه فقط بخشی از این مجموعه منتشر شده، شاید در قسمتهای بعدی از برخی انگیزهها رمزگشایی شود.
اما رابطه پدر- دختری نعیم و ساحل بسیار خوب درآمده و باورپذیر است. رابطه مرید و مرادی نعیم و رضا هم خوب درآمده اما اینکه این دو در تمام دعواهایشان فقط میزنند و میشکنند و خطوخشی برنمیدارند، کمی عجیب است. اینکه این دو یک روز تمام مشکات و فولادوند را تعقیب میکنند اما این دو پلیس باهوش متوجه آنها نمیشوند هم کمی عجیب است. اینکه نعیم نمیخواهد رضا را وارد درگیریها کند و به اصرار رضا همراهی او را میپذیرد اما موقع آدمدزدی دوسه نفر دیگر را هم وارد ماجرا میکند، بسیار عجیب است.
درباره رابطه صدرا و ساحل هم چیزهایی در فلاشبکهایی میبینیم اما درباره جداییشان فقط دیالوگ کوتاهی وجود دارد که ظاهراً صدرا به ساحل خیانت کرده که ممکن است برخی از تماشاگران متوجه آن نشوند. در ابتدای مجموعه با نعیم آشنا میشویم که در قهوهخانه در برابر زورگویی ۳ نفر سکوت میکند و حتی مانع از درگیری دوستانش با آنها میشود. نعیم مردی است که ۱۵ سال حبس را بهخاطر دیدار با دخترش تحمل کرده. مردی است که بیگناه به زندان افتاده اما سکوت کرده و مسببان سرقت و قتلی را که به خاطرش زندانی شده، لو نداده است.
او حتی وقتی با برخورد ناپسند دخترش مواجه میشود، بهآرامی میگرید و باز هم سکوت میکند. اما وقتی به واسطه تلاش رضا، احساس میکند دخترش را دوباره بهدست آورده، سرخوش و شاد، آدم دیگری میشود. در سفر شمال وقتی متوجه میشود همسر سابقش به همراه ساحل قصد مهاجرت دارند، آشفته میشود و در راه بازگشت به تهران وقتی دخترش دزدیده میشود، در اداره آگاهی و در برابر نیش و کنایه و فریادهای همسر سابقش باز هم سکوت میکند.
وقتی متوجه مرگ دخترش میشود، باز هم بهآرامی میگرید و سپس تصمیم میگیرد خود را از بین ببرد - که موفق نمیشود - و در نهایت تصمیم میگیرد برآشوبد و خودش بهدنبال قاتل یا قاتلان دخترش بیفتد. هادی حجازیفر تمام این حسها را بهخوبی به تماشاگر منتقل میکند و یکی از کنترلشدهترین بازیهایش را ارائه میدهد. وقتی بهآرامی میگرید یا خشم خود را فرومیخورد، بازی درخشانی ارائه میدهد و نشان میدهد فقط بازیگری برونگرا نیست.
شهاب حسینی در نقش افسر پرونده، محب مشکات، بازی کنترلشدهای ارائه داده است. او که در غم از دست دادن دخترش به سر میبرد و قصد استعفا دارد در نهایت به کارش بازمیگردد و پرونده قتل ساحل را در دست میگیرد. قتل ساحل که شباهت زیادی به قتلهایی زنجیرهای دارد که دختر مشکات هم یکی از قربانیانش بوده، سبب میشود خاطرات مشکات زنده شده و انگیزه شخصی هم به انگیزه شغلی او افزوده شود. حسینی که پیش از این چندبار نقش کارآگاهان پلیس را ازجمله در «پلیس جوان» و «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» بازی کرده بود، این بار نیز بهخوبی از پس نقشاش برآمده است.
اما یکی از بهترین بازیهای این مجموعه به علیرضا کمالی - بازیگر قدرندیده سینما و تلویزیون ایران - در نقش رضا پروانه تعلق دارد. کمالی که از نوجوانی شروع بهکار کرده، نخستین بار در مجموعه تلویزیونی «نرگس» بهخوبی دیده شد و پس از آن در آثار متنوعی در نقشهای اصلی و مکمل بازی کرد اما در حد شایستگی و توانش قدر ندید. او در پوست شیر رفیقی همراه و یکدل است که با نعیم به دل حادثه میزند. رضا در جایی که لازم است، لاتی بهتماممعناست و در جایی دیگر بهخاطر نعیم خون گریه میکند. در مجموع شاید انتخاب برخی بازیگران برای برخی نقشها کلیشهای باشد اما همه بازیگران در حد خود تلاش کردهاند و در طول مجموعه بازیهای یکدست و روانی را میبینیم.
فیلمبرداری حرفهاییکی از ویژگیهای پوست شیر فیلمبرداری درخشان و نورپردازی درجهیک مرتضی غفوری است. انتخاب زوایای مناسب و از دید بازیگران یکی از بهترین آثار غفوری را رقم زده است. او که پیش از این چند همکاری با برادران محمودی ازجمله در چند مترمکعب عشق و مردن در آب مطهر داشته، به زبان تصویری مشترکی با آنها رسیده است. غفوری در محلههای تنگ و باریک جنوب شهر، اداره آگاهی، همچنین در شمال بهترین زاویه دیده را در اختیار تماشاگر گذاشته است.
وقتی شما تاریخی را در اثرتان نشان میدهید، میتواند سندی از وقایع آن دوران برای آیندگان باشد. وقتی بهوضوح در اداره آگاهی روی پروندهای نشان داده میشود این ماجراها در سال ۱۴۰۰اتفاق میافتد اما خبری از کرونا و محدودیتها آن در اوج شیوع کرونا در ایران نیست، به ناآگاهی گروه تولید یا کارگردان برنمیگردد، شاید دلیلش این است که آنها تصوری از این ندارند که این مجموعه ممکن است ۱۰ سال دیگر هم دیده شود. به هر حال، پوست شیر مجموعهای دوستداشتنی است و ضرباهنگ و ریتم مناسبی دارد. هر قسمت آغاز، میانه و پایان درستی دارد و تماشاگر را در انتظار قسمت بعدی خود نگهمیدارد و بهیقین مشتاقان این مجموعه منتظر آغاز پخش فصل دوم آن هستند.
اما و اگرهای اقبال سریالهای پلیسی در شبکه نمایش خانگی | چرا کاربران شهاب حسینی را در هیبت پلیس ایرانی بیشتر میپسندند؟ + اینفو گرافیک
ببینید | لحظه تلخی که پدر فیلم کشته شدن دختر نوجوانش را میبیند
مردم کدام سریالهای نمایش خانگی را دنبال میکنند؟ | از کمدیهای کم فروغ تا سریال پلیسی که به مفقود شدن دختر نوجوان میپردازد
کد خبر 726325 منبع: روزنامه همشهری برچسبها کارگردانان سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران نمايش خانگي شهاب حسینی (بازیگر)منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: کارگردانان سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران نمايش خانگي شهاب حسینی بازیگر شبکه نمایش خانگی برادران محمودی اداره آگاهی شهاب حسینی پوست شیر فصل اول باز هم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۱۶۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سریال جدید تلویزیون به دو شبکه میرسد
سریال «هیس، هیچی نیس!» در حالی به آنتن شبکه دو رسیده که قرار است سه روز آخر هفته از شبکه امید هم پخش شود. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چند روز گذشته اعلام شد که سریالِ فانتزی جدید تلویزیون قرار است از شبکه دو پخش شود. حالا در خبر دیگری عوامل سریال اعلام کردهاند سه روز آخر هفته این سریال به آنتن شبکه امید هم خواهد رسید.
ترانه تیتراژ «هیس، هیچی نیس!» اولین مجموعه تاریخی طنز نوجوان، همزمان با پخش این مجموعه در ساعت 21 از شبکه امید، رونمایی و منتشر شد.
ترانه این اثر را مهناز رودساز سروده و مجید امیری بازیگر این مجموعه که صداپیشگی شخصیت روباه را هم بر عهده دارد خواننده آن است. معین ادیم نیز آهنگسازی آن را بر عهده دارد.
تیزر جدید این سریال با معرفی موسیقی تیتراژ توسط علی نوروزیان ساخته شده است.
.
این مجموعه چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه حوالی ساعت 21 از شبکه امید پخش میشود و تکرار آن روز بعد ساعت 9 صبح و 14:30 بعد از ظهر روی آنتن میرود. همچنین این سریال شنبه، یکشنبه و دوشنبه ساعت 18 از شبکه دو سیما پخش میشود.
سریالهای جدید تلویزیون/ از بدل و آقای قاضی تا هشتپا و رویاندر این مجموعه حمیدرضا عطارد تهیه کننده، زینب یزدانی سرپرست پژوهشگران، مجید بخششیان سرپرست نویسندگان و مهناز رودساز نویسنده فیلمنامه است.
این مجموعه نخستین محصول مرکز تولیدات نوجوان سوره است که توسط سازمان سینمایی سوره برای مخاطب نوجوان تولید شده است.
انتهای پیام/